رفتار ویزیتور یا بازدید کننده

10 / 10
از 1 کاربر

این که هدف وب سایت شما چیست اهمیتی ندارد ، ویزیتورهای شما اهداف خود را دارند. آنها ممکن است بخواهند چرا گلدان ها در حال خشک شدن است ، یا بخواهند ببینند کدام گوشی همراه را بخرند ، و یا به نصایح دکتر خود درباره کلسترول بالای خود گوش دهند.شما باید قبل ار اینکه در رسیدن به هدف کمک کنید، باید بدانید که ویزیتور شما سعی در انجام چه کاری بر روی وب سایت شما دارد.

رفتار-ویزیتور

برای بعضی از شما ها فکر درباره ویزیتور ها درجه اهمیت دارد - شما ممکن است یک فروشنده محصول باشید یا ممکن است در یک رقابت انتخاباتی مسئول جستجوی رای دهندگان باشید . اگر در یک نقش تکنیکی هستید ، مثلا مدیر وب ، یا برنامه نویس جاوا می باشید ، آنگاه هیچ وقت فرصت فکر کردن در این مورد را ندارید ، قبل از اینکه چگونگی رفتار ویزیتور را بررسی نمائیم ، لازم است برخی از اصول را بدانید . خوشبختانه، تمام فاکتور های پیچیده ای که رفتار ویزیتور را تحت تاثیر قرار می دهد سال هاست که مطالعه شده است ، چون آنها قبلا ویزیتور های وب بوده اند.پژوهشگران رفتار مردم را ده ها سال مطالعه کرده اند.

اگر شما فروشنده ی چیزی هستید ، اطلاع از رفتار خریدار سودمند است . عالمان سیاسی به طورمنظم رفتار رای دهندگان را تحقیق می کنند. این که ویزیتور کیست اهمیت ندارد ، بلکه شما می توانید در مورد انگیزه ی آنها ، عقایدشان و تفکر آنها اطلاعات زیادی کسب کنید.

اکنون که شما اصول رفتار ویزیتور سایت خود را درک کردید، اجازه بدهید تا مشخصا درباره جستجو صحبت کنیم. جستجو گران رفتار های خاص خود را دارند و با پرسش شروع می شود.

در طول تاریخ انسان در جستجوی راهی برای مرتب کردن اطلاعاتی از طریق پشت سر هم قرار دادن و دسته بندی کردن آن ها بوده است تا هر وقت که آن ها را لازم دارد بتواند راحت تر آن ها را بیابد . ولی پیدایش روش های بازیابی کامپیوتری ( یعنی جستجو) موجب شد تا افزایش قابل توجهی در تعداد اسناد موجود برای یافتن اطلاعات مورد نیاز  به عمل آید . و عمدتا این یک نکته خوبی است.

مشکل زمانی رخ می دهد که ما انتظار داشته باشیم تا افراد ضعیف بدانند که چگونه اطلاعات را به طریق نوین بیابند.افراد معمولی که در استفاده از کارت کتابخانه ، فهرست راهنمای کتب و دیگر تکنیک های کاغذی راحت در می یابند که هیچ یک از این روش ها قابل تبدیل به جستجوی وب نیستند.

بنابراین گرچه همه ساله جستجو گران به طرز قابل توجهی فرهیخته تر می شوند ، کار انتخاب یکی از مشکل ترین بخش های جستجو است. چند سال قبل جستجو گران اغلب پرسشهای یک یا دو کلمه ای را وارد می کردند.
گر چه هر سال پرسش ها طو لانی تر می شود، برای موتور های جستجو مشکل است که بدانند هدف و نیت جستجو گر از یک پرسش چیست.
در واقع یک سوال ساده است: جستجو گر در واقع با وارد کردن یک پرسش به دنبال چیست؟ اما پاسخ به سختی ساده است.

 وقتی یک جستجو گر کلمه" طراحی سایت " را وارد می کند، آیا او قصد دارد که طراحی سایت انجام دهد یا دنبال مطلب و مقاله ای در این مورد است؟ محققان از موتور های جستجو تاپ، می گویند که یکی از بزرگ ترین نارسانایی ها، درک پرسش جستجو گران است. علیرقم این مطلب، هنوز این یک عامل و مسبب ناامیدی نیست. شما می توانید بازار یابی مبتنی بر جستجو را با فکر کردن در مورد انچه پشت پرسش هست به شدت اصلاح کنید. این اگاهی کمک می کند تا بهترین محتوای ممکن را هنگام جستجوی ویزیتورها ارائه کنید.

ما لازم است هر جستجو گر را مورد بررسی قرار دهیم به طوری که شما بتوانید با محتوای متن به آن ها برسید. بدانید که افراد معمولی مرتبا تغییر وضیعت می دهند- یک جستجو گر ممکن است وارد پرس و جوی اطلاعاتی گردد تا درباره یک محصول جدید اطلاعات کسب کند ولی ناگهان تصمیم می گیرد تا از پرسشی تراکنشی استفاده کرده وآن را بخرد.درک شفاف انواع جستجو گران و نیت مربوط به آنها به شما کمک می کند تا به جستجو گران با تلاش کمتری دست پیدا کنید.

تفاوت تبلیغات و بازاریابی

تفاوت تبلیغات و بازاریابی چیست؟
بسیاری از  مدیران و دیگر افراد تصور می کنند که بازاریابی وتبلیغات هر دو به یک معنا هستند و فرقی با هم ندارند و به علت نداشتن دانش کافی نمی توانند بخوبی از این دو بهره ببرند. اینکه هدف هر دوی آن ها یکسان است (افزایش مشتری و فروش محصولات) شکی نیست اما در عمل این دو بطور کلی باهم متفاوتند.

تبلیغات و یا Advertising  
به اقداماتی که با صرفه هزینه همراه است و توسط شرکت ها و یا ارگان های دیگر به منظور معرفی و نمایش محصولات و بیان عرضه خدمات به مشتریان فعال انجام میگیرد را تبلیغات می گویند.

بازاریابی ویا Marketing    
شما فعالیت هایی برای آموزش و تشویق کاربران به استفاده از محصولات و بهرهمند شدن از خدمات شما و انتخاب شما از میان سایر رقبا انجام می دهید که عبارتند از شناخت مشتریان، پشتیبانی و جلب رضایت مشتری برای سوق دادن استفاده مجدد از محصولات و همکاری دوباره با شما برای  بهرمندی از خدمات ارائه شده که باعث تبدیل شدن کاربران به مشتریان جدید و همچنین حفظ رضایت مشتریان قبلی خواهد شد.

کدامیک مهمتراست؟
حال بخوبی متوجه شدیم که تبلیغات زیر شاخه ای از بازاریابی است و بازاریابی امری لازم برای وجود تبلیغات به حساب میاید و تبلیغات مستقل از آن عمل نمی کند. تبلیغات بخش مشخصی از محصولات و یا خدمات شما را به نمایش می گذارد و این یک تعین سیاست است . برای درک بهتر مثالی برای شما میزنیم :

برای انتخاب و تعیین شیوه تبلیغات در میان انواع مختلف راه های تبلیغاتی اعم از تلویزیون، روزنامه ، مجله هلی محلی و امثال این ها مبحث  بازاریابی مطرح می شود.  برنامه ریزی، زمانبندی و محل قرار گیری بنر های تبلیغاتی  از دیگر وظایف بازاریابی است. تبلیغات پر اهمیت ترین و البته پر هزینه ترین بخش در بازرایابی است.

بسیاری از افراد بازاریابی و تبلیغات را دو کلمه ی از هم جدا نمی دانند و از هر دو کلمه به یک منظور استفاده می کنند همچنین شناخت صحیح تفاوت بازاریابی و تبلیغات و بکارگیری صحیح هرکدام بر پیشرفت شما تاثیر گذار خواهد بود،بنابراین در این مقاله از طراحی سایت می خواهیم تا تفاوت تبلیغات و بازاریابی را بیان کنیم.این دو کلمه هر کدام به طور مجزا تاثیر بالایی در تجارت حرفه ی شما دارند در حالیکه مفاهیم متفاوتی از یکدیگر دارند.در زیر ابتدا به تعریف هر کدام از این دو کلمه می پردازیم سپس به معرفی مهمترین آن ها می پردازیم.

تفاوت تبلیغات و بازاریابی

بازاریابی عبارت است از فعالیت ها و آموزش هایی که باعث تشویق افراد به انتخاب محصولات و یا خدمات شما می شود،در واقع بازاریابی شامل بخش هایی کوچکتر مانند نحوه تبلیغات، شناخت مشتریان، پشتیبانی خدمات و محصولات و جذب رضایت مشتریان برای تشویق به همکاری مجدد با شما می شود. مجموعه این فعالیت ها شما را در جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قدیمی یاری خواهد کرد.

تبلیغات نیز عبارت است از فعالیت هایی که به معرفی و نمایش خدمات یا محصولات حرفه ی شما به مشتریان کنونی و بالقوه است.با پرداخت پول و از طریق شرکتها و فرصتهای جانبی مانند سایتهای اینترنتی و بیلبورد را می توان به تبلیغات پرداخت.

بنابراین تبلیغات در عمل بعنوان بخشی از فرآیند بازاریابی عمل می کند و مستقل از آن نخواهد بود. وظیفه تبلیغات معرفی قسمت مشخصی از خدمات شما بوده و به معنی تعیین استراتژی های لازم برای نحوه، زمان و مکان معرفی محصولات است.
برای مثال تعیین نحوه تبلیغات شما در میان گزینه هایی مانند روزنامه ها، سایتهای اینترنتی، ایمیل مارکتینگ، تبلیغات محیطی، رادیو و تلویزیون برعهده بخش بازاریابی بوده و برنامه ریزی زمان نمایش و محل قرار گرفتن این تبلیغات را نیز شامل میشود. تبلیغات پرهزینه ترین بخش در بازاریابی است و به همین دلیل از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

فرض کنید که بازاریابی یا همان مارکتینگ را بعنوان یک کیک در نظر بگیریم، در اینصورت این کیک از برشهایی شامل شناخت بازار، شناسایی مشتریان هدف، استراتژی فروش، خدمات پشتیبانی، ارتباطات کاری، قیمت گذاری محصولات و تبلیغات تشکیل شده است. تبلیغات نیز یک برش از این کیک بوده و نقش مهمی در موفقیت شما دارد ولی برای دست یابی به بیشترین بازدهی هماهنگی کافی بین آن و سایر بخش های بازاریابی لازم است.
بنابراین فرآیند بازاریابی نیازمند صرف زمان و هزینه بوده و میزان بازدهی آن در درازمدت قابل اندازه گیری است.

چگونه با مشتریان خود رفتار کنیم؟

در این مقاله طراحی سایت ما چند راه حل به شما پیشنهاد می کنیم تا بتوانید به خوبی با مشتریان خود رفتار کنید.برای آشنایی با چگونگی رفتار با مشتری با مقالات طراحی سایت ما همراه باشید.

چگونه با مشتریان خود رفتار کنیم؟

پذیرش واقعیت

اولین نکته که باید بدانیم چگونه با مشتریان خود رفتار کنیم پذیرش واقعیت است . پذیرش واقعیت یعنی این که ما در نهایت باید چیزهایی را که نمی توانیم و یا نمی خواهیم تغییر دهیم را بپذیریم و بر روی چیزهایی که می توانیم و می خواهیم تغییر دهیم، تمرکز کنیم.

این موضوع در تنازع با مشتریان چگونه عمل می کند؟ این بدان معناست که ما نباید انرژی خود را صرف مقابله با رفتار و ذات آنها کنیم و در نهایت بپذیریم که ما نمی توانیم آنها را حذف کنیم و یا تغییر دهیم.

هنگامی که ما این را بپذیریم، فکر ما برای تمرکز بر روی چیزی که تحت کنترل ما است آزاد می شود: که آن چیز، رفتار خود ما است.

به یاد داشته باشید که ما همه یک مشتری بوده ایم

چگونه باید رفتار خود را عوض کنیم؟ یک نقطه شروع خوب استفاده از مهارت های همدلی ما است. همه ما در جایی از زندگی خود به عنوان یک مشتری بوده ایم. آیا به یاد می آورید که تکیه بر تخصص یک فرد دیگر چه احساسی داشت؟ شاید شما مجبور به استفاده از خدمات تعمیرکار، لوله کش، معمار و یا یک دکتر شده باشید.

از تخیل خود برای بازگشت به آن زمان که یک مشتری بوده اید استفاده کنید و سعی کنید تمام جزئیات را به خاطر بیاورید. نکات مثبت و منفی آن تجربه چه بود؟ تمام آن نکات مثبت را به مشتریان خود عرضه کنید.

ببینید و یاد بگیرید

آیا تا به حال احساس کرده اید که به عنوان یک مشتری مورد بی احترامی قرار گرفته اید؟ به احترام تمرکز کنید. احترام چیزی است به دست آوردنی نه دادنی. برای کسب احترام، باید ابتدا به دیگران و خودمان احترام بگذاریم. این یعنی حد خود و دیگران را بدانیم، و مطمئن شویم که از این حد فراتر نمی رویم. اگر می خواهیم مشتریان به مرزهای ما احترام بگذارند، باید ابتدا به حدود آنها احترام بگذاریم.

یا شاید احساس کرده باشید که به حرف های شما گوش نمی دهند؟ به یک شنونده بزرگ تبدیل شوید. این شگفت انگیز است که چقدر درصد قبول حرف های شما توسط مشتری بالا می رود اگر ابتدا شما به حرف های آنها گوش دهید. و چیزهای خیلی زیادی از آنها یاد خواهید گرفت.

"اول گوش کنید بعد طراحی سایت را انجام دهید"

در سخنرانی " 5 راز از 86 دفترچه »، مایکل بیروت می گوید: دلیل اصلی طراح شدن او این است که او می خواست مشکلات مردم را حل کند، و او خود را تا حدودی مانند یک دکتر می بیند.

بیروت معتقد است اگر او به بیماران خود به خوبی گوش دهد، آنها راه حل رفع مشکل خود را خودشان در اختیار او قرار می دهند. اولین راز سخنرانی او این است: «ابتدا گوش کن، سپس طراحی سایت کن". این واقعا ساده است. با مشتریان خود طوری رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود.

تعهد در بازاریابی چیست؟

مدت زمان طولانی که بین انجام کار و کسب موفقیت سپری می شود موجب دلسردی و ناامیدی بازاریابان و تجار می شود و بی شک در این مرحله شما با شکست های کوچکی برخورد می کنید که موجب دلسردیتان می شود و شکست های بزرگتر را به دنبال دارد  اما اگر تلاش کنید و پشتکار لازم را داشته باشید موفقیت دوباره به شما رو خواهد کرد.

وفاداری و تعهد در بازاریابی چریکی

نباید بعد از مدت کمی از بازاریابی و یا برنامه تبلیغات دست بکشید بلکه باید به آن وفادار و متعهد باشید اگر خواهان موفقیت هستید. توصیه ما به کسانی که در حوزه ی بازاریابی فعالیت می کنند تعهدشان را هیچگاه فراموش نکنندو آن را جدی بگیرند چرا که حتی با مقدار اندکی سرمایه بازار خود را مورد آزمون قرار می دهند باید به معنای واقعی عمل کنند.

در هنگام طراحی بازاریابی به خوبی آن را بررسی کرده و دوباره مرور کنید تا تمام مقاصد شما را در بگیرد وقتی آن را به کار میگیرید و وفاداری برایش خرج می کنید شاهد فراز و نشیب هایش و شاهد قدرت گرفتنش خواهید بود و سر انجام به اوج رسیدنش را مشاهده می کنید.  

اگر طرح شما در حال کارکردن است، اگر پول ورودی به حساب شما در حال افزایش است و حساب بانکیتان در حال افزایش یافتن است تنها دلیلش تعهد شما به برنامه ی تبلیغاتی است. در مدت زمانی که برنامه شما به کندی عمل میکرد شکیبا بوده اید هنگامی که برنامه کارایی درستی نداشت صبوری خرج کرده اید و خشم خود را فرو بردید در غیر این صورت برنامتان را یا عوض میکردید  و کاملا شکست می خوردید و یا اینکه  کلا برنامه را حذف می کردید و بدون استفاده می شد.

تنها راه آنکه متوجه شویم آیا برنامه ما مناسب است یا نه مورد سنجش قراردادن آن با هزینه های کم، مشاوره گرفتن از دیگران و استفاده از تجربیاتشان، اعتماد به برنامه ، باید صبورو شکیبا باشید.

بازاریابی با زمان نسبت مستقیم دارد هر چه بیشتر  صبر کنید به نتیجه دلخواه بیشتر نزدیک می شوید برای اینکه شما نتیجه کار را ببینید حداقل باید 3 ماه از شروع برنامه گذشته باشد. هرگز توقع نداشته باشید در60 روز آینده جوابی بگیرید.

نقش زمان در اثر بخشی تبلیغات

برای آنکه شما متوجه شوید از هنگام آغاز تبلیغات چه رخ می دهد برای شما مثالی میزنیم. تصور کنید هر باری که آگهی می دهید به هدف خود نمی رسید:

  • دفعه اول به فرد به آن نگاه میکند  ولی با این حال آن را نمی بیند.
  • دفعه دوم متوجه اش نمی شود.
  • دفعه سوم  متوجه وجودش می شود
  • دفعه چهارم به سختی به خاطر میاورد که همچین چیزی دیده است
  • دفهع پنجم می خوانتش
  • دفعه ششم  بی اعتنایی نشان می دهد
  • دفعه هفتم می گویید "ای بابا بازم این"
  • دفعه هشتم  می گوید "این که هنوز اینجاست"
  • دفعه نهم به اهمیتش فکر میکند
  • دفعه دهم از اطرافیانش دررابطه با آن تحقیق می کند
  • دفعه یازدهم به بیزینس آگهی دهنده فکر میکند که چطور کار می کنتد
  • دفعه دوازدهم  با خود فکر می کند که شاید چیزه خوبی باشد
  • دفعه سیزدهم فکر میکند که با ارزش است
  • دفعه چهاردهم  احساس نیاز به همجین جیزی می کند
  • دفعه پانزدهم بخاطر پول نداشتن آزرده خاطر میشود
  • دفعه شانزدهم به خو میگوید روزی آن را خواهد خرید
  • دفعه هفتدهم مشخصات آن را یادداشت می کند
  • دفعه هجدهم از فقر میرنجد
  • دفعه نوزدهم از حساب خود مطمئن می شود که پول کافی دارد
  • دفعه بیستم آن را میخرد و به اطرافیانش پیشنهاد میکند که آن را بخرند

می توان گفت برای اکثر ما این اتفاق افتاده است. برای مثال وقتی شما میخواهید یک ماشین بخرید جندین بار در مورد آن شنیده اید و یا اطرافیانتان به شما پیشنهاد کرده اند. بار ها شده که از یک تبلیغ تلویزیونی احساس تنفر کرده اید ولی دز آخر آن را تهیه کرده اید بی آنکه خودتان متوجه شوید.

برگرفته شده از کتاب بازاریابی چریکی نوشته شده توسط جی کنراد لوینسون.

ارسال نظر و نظرات ثبت شده